برچسب‌ها:
[ دو شنبه 5 بهمن 1398برچسب:, ] [ 10:59 ] [ امین رضارضایی ]
[ ]

دل اگر بیدار شد عظمت اهلبیت علیهم السلام را می شناسد



برچسب‌ها:
[ یک شنبه 18 بهمن 1394برچسب:, ] [ 9:58 ] [ امین رضارضایی ]
[ ]

دانلود سخن استاد رائفی پور



برچسب‌ها:
[ یک شنبه 18 بهمن 1394برچسب:, ] [ 9:47 ] [ امین رضارضایی ]
[ ]

سیری در نهج البلاغه از شهید مطهری

 مستندات آثار استاد مطهری نشان می‌دهد که ایشان در مباحث خود، فراوان به نهج البلاغه توجه داشتند. بنابراین برای جستجوی آرای استاد در مورد نهج البلاغه و شرح بیانات امیرالمؤمنین (علیه السلام) نباید تنها به کتاب «سیری در نهج البلاغه» اکتفا نمود.

 
 
مطالب کتاب سیری در نهج البلاغه، به تصریح استاد در مقدمه اثر، مجموع مقالات متسلسلی است که در سال های 51-52 در مجله  «مکتب اسلام »، منتشر شده است، به اضافه متن پیاده شده پنج جلسه سخنرانی استاد با همین عنوان در حسینیه ارشاد. تاریخ نگارش مقدمه کتاب به قلم استاد، 25 دی ماه 1353 مطابق با 3 محرم الحرام 1395 قمری است.
 
استاد با توجه به گستردگی مضامین موجود در نهج البلاغه، آگاهانه تعبیر  «سیری در نهج البلاغه » را برگزیده است؛ چرا که کار خود را در حد یک  «سیر » و  «گردش »  در نهج البلاغه می دانسته است. استاد برنامه ای برای جستجو و سیر در نهج البلاغه تنظیم نموده بود که البته فرصت تحقق آن را نیافت. او در پایان بخش اول کتاب با عنوان  «نگاهی کلی به مباحث و مسائل نهج البلاغه » مهم ترین موضوعات شایسته بررسی در نهج البلاغه را به ترتیب زیر بیان نمود:
 
الهیات و ماوراءالطبیعه، سلوک و عبادت، حکومت و عدالت، اهل البیت و خلافت، موعظه و حکمت، دنیا و دنیاپرستی، حماسه و شجاعت، ملاحم و مغیبات، دعا و مناجات، شکایت و انتقاد از مردم زمان، اصول اجتماعی، اسلام و قرآن، اخلاق و تهذیب نفس، شخصیت ها.
 
کتاب، علاوه بر مقدمه ، دارای هفت بخش است. استاد در مقدمه، نحوه آشنایی خود با نهج البلاغه را روایت می کند. او از بیگانگی خود و دیگر طلاب با دنیای نهج البلاغه سخن می گوید. او از این غفلت به عنوان یک آسیب یاد می کند: 
 
 «نهج البلاغه در دیار خودش، در میان شیعیان على، در حوزه‏هاى علمیه شیعه  «غریب » و  «تنها » است همچنانکه خود على غریب و تنهاست. بدیهى است که اگر محتویات کتابى و یا اندیشه‏ها و احساسات و عواطف شخصى با دنیاى روحى مردمى سازگار نباشد، این کتاب و یا آن شخص عملاً تنها و بیگانه مى‏ ماند هرچند نامشان با هزاران تجلیل و تعظیم برده شود.
 
ما طلاب باید اعتراف کنیم که با نهج البلاغه بیگانه ‏ایم؛ دنیاى روحى‏اى که براى خود ساخته ‏ایم دنیاى دیگرى است غیر از دنیاى نهج البلاغه. » 
 
او در مقدمه از شخصیتی یاد می کند که نخستین بار اسباب آشنایی او با نهج البلاغه را فراهم نموده است:  «ادیب محقق، حکیم متألّه، فقیه بزرگوار، طبیب عالیقدر، عالم ربانى، مرحوم آقاى حاج میرزا على آقا شیرازى اصفهانى (قدّس اللَّه سرّه) »
 
توصیف استاد مطهری از میرزا علی آقا شیرازی، از ارادت عمیق استاد به این شخصیت معنوی حکایت دارد که به تعبیر استاد: 
 
 «او با نهج البلاغه مى‏ زیست، با نهج البلاغه تنفس مى ‏کرد. روحش با این کتاب همدم بود، نبضش با این کتاب مى ‏زد و قلبش با این کتاب مى ‏تپید. جمله‏ هاى این کتاب ورد زبانش بود و به آنها استشهاد مى‏ نمود. غالباً جریان کلمات نهج البلاغه بر زبانش با جریان سرشک از چشمانش بر محاسن سپیدش همراه بود. » 
 
با این حال تصور استاد مطهری از نهج البلاغه، محدود به تصویر میرزا علی آقا شیرازی از نهج البلاغه و نوع ارتباط او با نهج البلاغه نیست. استاد در مقدمه می نویسد:
 
 «با همه اینها من ادعا نمى ‏کنم که او در همه دنیاهاى نهج البلاغه وارد بود و همه سرزمین هاى نهج البلاغه را فتح کرده بود. او متخصص برخى از دنیاهاى نهج البلاغه بود و در آنچه متخصص بود خود بدان  «متحقّق » بود، یعنى آن قسمت از نهج البلاغه در او عینیت خارجى یافته بود. نهج البلاغه چندین دنیا دارد: دنیاى زهد و تقوا، دنیاى عبادت و عرفان، دنیاى حکمت و فلسفه، دنیاى پند و موعظه، دنیاى ملاحم و مغیبات، دنیاى سیاست و مسؤولیت هاى اجتماعى، دنیاى‏ حماسه و شجاعت... این همه از یک فرد دور از انتظار است. او توانسته بود بخشى از این اقیانوس عظیم را بپیماید و بر قسمت هایى از آن احاطه یابد. » 
 
بخش اول کتاب با عنوان  «کتابی شگفت » به توصیف نهج البلاغه اختصاص دارد. استاد در این بخش، یادآور می شود که بیانات و نگاشته های امیرالمؤمنین(ع)، منحصر به آنچه سیر رضی (رضوان الله علیه) در نهج البلاغه گردآوری نموده است، نیست. غرر و درر آمدی، دستور معالم الحکم، نثر اللئالی، حکم سیدنا علی(ع) از دیگر کتاب هایی است که سخنان امیرالمؤمنین(علیه السلام) را در بردارد.  
 
استاد در این بخش، دو امتیاز کلام امیرالمؤمنین(علیه السلام) را یکی زیبایی، فصاحت و بلاغت و دیگری چند بعدی بودن می داند و به توضیح آنها می پردازد. همچنین در این بخش، دیدگاه بزرگان ادب و سخنوری عرب در توصیف زیبایی و برجستگی محتوایی نهج البلاغه آمده است. 
 
موضوع بخش دوم کتاب،  «الهیات و ماوراء الطبیعه » است. قسمتی از مباحث نهج البلاغه در این زمینه از نوع مطالعه در مخلوقات و آثار صنع و حکمت الهی است.اما بیشتر بحث های نهج البلاغه درباره توحید، بحث های تعقلی و فلسفی است. استاد به بی سابقه بودن طرح برخی از مباحث توحیدی نهج البلاغه اشاره و فهرستی از این موضوعات را ارائه می نماید:
 
 «اولیت حق در عین آخریت او و ظاهریت او در عین باطنیتش، تقدم او بر زمان و بر عدد و اینکه قدمت او قدمت زمانى و وحدت او وحدت عددى نیست، علوّ و سلطان و غناى ذاتى حق، مبدعیت او و اینکه شأنى او را از شأن دیگر شاغل نمى‏شود، کلام او عین فعلش است، حدود توانایى عقول بر ادراک او و اینکه معرفت حق از نوع تجلى او بر عقول است نه از نوع احاطه اذهان بر یک معنى و مفهوم دیگر، سلب جسمیت و حرکت و سکون و تغییر و مکان و زمان و مثل و ضد و شریک و شبیه و استخدام آلت و محدودیت و معدودیت از او » 
 
شهید مطهری در این بخش با طرح موضوع  «عقل شیعی »، در پاسخ به چرایی گرایش شیعیان بیش از دیگران به سوی مسائل فلسفی، با رد نظراتی که این رویکرد را ناشی از باطنی گری یا تأثیر ملیت ایرانی می دانند، بر این نکته تأکید می ورزد که:
 
  «این تمایل را ائمه شیعه به وجود آوردند. آنها بودند که در احتجاجات خود، در خطابه‏هاى خود، در احادیث و روایات خود، و در دعاهاى خود عالی ترین و دقیق ترین مسائل حکمت الهى را طرح کردند. نهج البلاغه یک نمونه از آن است. »
 
استاد، فصلی را در این بخش به تبیین  «ارزش تعقلات فلسفی در مسائل ماوراءالطبیعی » اختصاص داده اند. استاد مطهری دیدگاه کسانی که معتقدند روح اسلام با تجزیه و تحلیل های عقلی در مسائل ماورایی مخالف است، یا توانمندی عقل را در ورود به این عرصه مورد انکار قرار می دهند، نقد و رد می کند. استاد دعوت قرآن به کنکاش عقلی در مسائل ماوراءالطبیعی را یادآور می شود، از استعداد عقل و اندیشه بشری برای درک معارف الهی سخن می گوید و این نکته را مورد تأکید قرار می دهد که بسیاری از موضوعات قرآنی از طریق مطالعه حسی مخلوقات قابل تحقیق نیست.
 
استاد در قسمت دیگری از این بخش جملاتی از نهج البلاغه درباره  «ذات حق »،  «وحدت حق » و  «اولیت و آخریت و ظاهریت و باطنیت حق » آورده و توضیح داده است. 
 
همچنین در این بخش، مقایسه ای کوتاه بین  «منطق نهج البلاغه » در بحث های توحیدی با اندیشه های کلامی، اندیشه های فلسفی و حکمت الهی غرب صورت گرفته است. به اعتقاد استاد نحوه طرح مباحث توحیدی در نهج البلاغه از دو ویژگی برخوردار است. اول اینکه مسبوق به سابقه نیست و دوم اینکه تکیه گاه بحث در نهج البلاغه با بحث های فلسفی و کلامی موجود متفاوت است.
 
بخش سوم اثر به موضوع سلوک و عبادت اختصاص دارد. در این بخش، ضمن معرفی سایر برداشت ها، تلقی عارفانه عبادت در نهج البلاغه روایت شده است. در این بخش، مستند به نهج البلاغه ضمن معرفی ویژگی  «عبادت احرار »، از  «یاد حق » به عنوان ریشه همه آثار معنوی اخلاقی و اجتماعی عبادت یاد شده است. همچنین در این بخش چهره عبادت و عبّاد در نهج البلاغه نیز ترسیم شده است.
 
بخش چهارم با عنوان  «حکومت و عدالت » به تبیین این دو مفهوم و ارتباط آن دو می پردازد. از نکات قابل توجه این است که استاد این دو مفهوم را جداگانه مورد بررسی قرار نداده است بلکه به درستی و به پیروی از نهج البلاغه این دو مفهوم را در پیوند با یکدیگر می نگریسته است. استاد در این بخش هم به ضرورت وجود حکومت اشاره می کند و هم ارزش و اعتبار آن را در نسبت با عدالت توضیح می دهد.
 
استاد در این بخش از نگاه اجتماعی امیرالمؤمنین(علیه السلام) به عدالت پرده برمی دارد. و نیز سیره امیرالمؤمنین(علیه السلام) در عدالتخواهی را روایت می کند. فصل مهمی از این بخش ذیل عنوان  «اعتراف به حقوق مردم » به رابطه حکومت و مردم اختصاص دارد که منبع مناسبی برای دریافت اندیشه سیاسی استاد مطهری را نیز در اختیار قرار می-دهد. استاد در ادامه به تبیین این نکته مهم می پردازد که  «حکمران امانت است نه مالک ». 
 
 «اهل بیت و خلافت » موضوع بخش پنجم کتاب است. استاد مطهری در این بخش، مجموعه مباحث نهج البلاغه مرتبط با این موضوع را در ضمن چهار مسئله معرفی نموده است:
 
اول، مقام ممتاز و فوق عادی اهل بیت و اینکه علوم و معارف آنها از منبعی فوق بشری سرچشمه می گیرد. دوم، احقیت و اولویت اهل بیت و از آن جمله شخص امیرالمؤمنین(علیه السلام) به امر خلافت. سوم، انتقاد از خلفا و چهارم، فلسفه اغماض و چشم پوشی علی(علیه السلام) از حق مسلم خود و حدود آن.
 
 «موعظه و حکمت »، عنوان بخش ششم نهج البلاغه است. به تعبیر استاد مطهری، بزرگ ترین بخش نهج البلاغه، بخش مواعظ است که تقریباً نیمی از این بخش را تشکیل می دهد. استاد در ابتدای این بخش گزارشی از  موعظه در ادبیات عربی و فارسی ارائه و نیز تفاوت های موعظه با حکمت و  خطابه را بیان می کند و برای نمونه و به جهت آشنایی با منطق امیرالمؤمنین(علیه السلام) دو موضوع تقوا و زهد را مورد بررسی قرار می دهد. استاد به موضوع زهد با تفصیل بیشتر می پردازد.
 
 «دنیا و دنیاپرستی » بخش آخر کتاب است که از حیث طبیعت موضوع در ردیف موعظه و حکمت قابل طرح بوده و شاید تفصیل این بحث موجب شده است تا بخشی جداگانه به این موضوع اختصاص یابد. نحوه تحلیل استاد مطهری از زهد و دنیا و دنیاپرستی در این اثر را باید از جلوه های بارز عقلگرایی استاد در تبیین مفاهیم دینی برشمرد. 
 
جایگاه واقعی کتاب  «سیری در نهج البلاغه » زمانی بهتر درک می شود که بتوانیم بین این اثر با سایر آثاری که قبل از آن در خصوص نهج البلاغه نگاشته شده است، مقایسه نماییم و نیز تأثیر تحقیقات و سبک نگارش استاد در این زمینه را با آثاری که بعدها در مورد نهج البلاغه نوشته شده است در نظر بگیریم.
 

 



برچسب‌ها:
[ شنبه 17 بهمن 1394برچسب:, ] [ 10:2 ] [ امین رضارضایی ]
[ ]

نحوه برخورد و حکومت امام علی(ع) با مخالفان ولایتش چگونه بود؟

 حرف زدن علیه حكومت اسلامی دو صورت دارد: اگر صرف انتقاد از مشكلات و یا نقاط ضعفی است كه در بدنه حكومت وجود دارد و با روش صحیح و سازنده انجام شود؛ از نظر اسلام نه تنها منعی نداشته، بلكه از باب «نصیحة ائمه مسلمین» و «امر به معروف و منهی از منكر»، امری پسندیده و از وظایف اساسی احاد مردم نسبت به حاكمان خویش است. اما اگر این حرف زدن از حالت انتقاد سازنده، نصح و خیرخواهی و امر به معروف و نهی از منكر خارج و در جهت توطئه چینی، تضعیف و براندازی نظام اسلامی شكل گرفته باشد، از آنجا كه حفظ نظام اسلامی از اوجب واجبات است؛ باید با هر وسیله ممكن با عاملین آن برخورد شود. اما باید به این نكته مهم نیز توجه داشت كه شیوه برخورد نسبت به نوع جرم و شرایط زمانی متفاوت خواهد بود گاهی زندان است، گاهی اعدام و گاهی جریمه و یا اعمال برخی محدودیتها و ... مثلاً پیامبر اكرم(ص) در جهت حفظ نظام اسلامی، مسجد ضرار را كه كانون توطئه گران بود، تخریب می نماید و یا اینكه حضرت علی(ع) جهت سركوبی توطئه گران و دشمنان داخلی، سه جنگ جمل، صفین، و نهروان را اداره و رهبری می نماید و ... . خلاصه آنچه كه در برخورد با توطئه چینان مهم است برخورد قاطع با آنهاست نه اصرار بر شیوه ای خاص مانند زندان.

ثالثاً: در تاریخ اسلام جرایمی همچون: توطئه برای براندازی حكومت اسلامی، تحریك مردم برای ضدیت با حكومت، سوء قصد علیه جان پیامبر اكرم(ص)، اتفاق افتاده است و پیامبر(ص) نیز به صلاحدید خود مجازاتهای مختلفی همچون قتل و زندان درباره آنها معمول داشته یا مجرمان را مورد عفو قرار داده است،[۱] بنابراین چنین موضوعی فقط منحصر به زمان امام علی(ع) نیست.

امّا درمورد برخورد امام علی-علیه السلام- با کسانی که عقاید خود را در مخالفت با ایشان مطرح می کردند،به عنوان نمونه به برخورد ایشان با خوارج اشاره می کنم:

امیر المؤمنین با خوارج در منتهی درجه آزادی و دموكراسی رفتار كرد. او خلیفه است و آنها رعیتش؛ هر گونه اعمال سیاستی برایش مقدور بود، اما او زندانشان نكرد و شلاقشان نزد و حتی سهمیه آنان را از بیت المال قطع نكرد، به آنها نیز همچون سایر افراد می نگریست. این مطلب در تاریخ زندگی علی عجیب نیست، اما چیزی است كه در دنیا كمتر نمونه دارد. آنها در همه جا در اظهار عقیده آزاد بودند و حضرت خودش و اصحابش با عقیده آزاد با آنان روبرو می‏شدند و صحبت می كردند، طرفین استدلال می كردند، استدلال یكدیگر را جواب می گفتند.

شاید این مقدار آزادی در دنیا بی سابقه باشد كه حكومتی با مخالفین خود تا این درجه با دموكراسی رفتار كرده باشد. می آمدند در مسجد و در سخنرانی و خطابه علی پارازیت ایجاد می كردند. روزی امیر المؤمنین بر منبر بود. مردی آمد و سؤال كرد. علی بالبدیهه جواب گفت. یكی از خارجیها از بین مردم فریاد زد: «قاتَلَهُ اللهُ ما اَفْقَهَهُ» [خدا بكشد این را، چقدر دانشمند است!] دیگران خواستند متعرضش شوند اما امام علی(ع) فرمود رهایش كنید، او به من تنها فحش داد.

وامام علی(ع) زمانی با آنها به مقابله نظامی پرداخت که آنها دست به شمشیر بردند و تعدادی از مسلمانان را به جرم اینکه دوست دار علی(ع) بودند کشتند،وبه غارت اموال پرداختند.

اما درمورد برخورد آن حضرت با کارگزارانی که خیانت یا کوتاهی می کردند، مطالعه کتاب «سیمای كارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین» نوشته آقای ذاكری را به شما سفارش می کنیم.

در اینجا به نمونه هایی اشاره می کنم:

علی(ع) در حدود ۵۷ نفر كارگزار داشته است. عده ای از این افراد جزو كارگزاران عثمان بودند كه پس از مدتی عزل شدند مانند ابو موسی اشعری، اشعث بن قیس و جریر بن عبدالله. از میان این كارگزاران عده ای شهید شدند، عده ای هم به خاطر كهولت مردند و عده ای از اینها تا آخر نسبت به امام وفادار ماندند. عده ای از این كارگزاران در انجام وظایف كوتاهی كردند و علی(ع) آنها را مورد ملامت قرار دادند مانند عبیدالله بن عباس كه استاندار یمن بود و مانند قدامة بن عجلان كه كارگزار كسكر بود. عده ای از این كارگزاران خیانت كردند و علی(ع) آنها را به خاطر خیانتشان بر كنار كردند مانند منذر بن جارود كه به اتهام اختلاس بركنار شد و مانند عقبه بن عمرو كه جانشین علی(ع) در كوفه بود و از كار بركنار شد. عده ای از كارگزاران علی(ع) به معاویه پیوستند مانند مصقله بن هبیره شیبانی, نعمان بن عجلان، قعقاع بن شور و یزید بن حجیه.[۲] به عنوان مثال به دو مورد اشاره می كنیم كه یكی مربوط به توبیخ و ملامت است و دیگری مربوط به عزل است:

قدامه بن عجلان كارگزار علی(ع) در كسكر بود. كسكر قدیمی ترین شهر مسیحی نشین عراق بود و در زمان ساسانیان دارای نقش مهمی بود. حجاج بن یوسف شهر واسط را كه بین كوفه و بصره قرار داشت, در مقابل كسكر ساخت. ساكنان این منطقه بیشترشان اهل ذمه بودند. علی(ع) قدامه بن عجلان را كارگزار خود در كسكر كرد. قدامه در جنگ صفین در خدمت علی(ع) بود. قدامه در كسكر وظایف خود را درست انجام نداد و علی(ع) او را با نوشتن نامه ای توبیخ كرد. نامه امام چنین است: اما بعد. آنچه از مال خدا در نزد توست, بفرست زیرا كه مال مسلمانان است و بهره تو از آن مال, بیشتر از دیگران نیست. ای قدامه! تصور نكنی كه مال كسكر برای تو مباح است آنگونه كه از پدر و مادرت به ارث برده باشی. در فرستادن مال خدا عجله كن و خودت هم زودتر نزد ما بیا.[۳]

علی(ع) ایشان را به این ترتیب توبیخ كرد ولی عزل نكرد.

یكی از كارگزاران علی(ع) عقبه بن عمرو است. آن حضرت وقتی كه عازم صفین شد، عقبه را جانشین خود در كوفه كرد ولی عقبه در این كار نتوانست درست عمل كند و به خاطر همین، از كار بر كنار شد. عقبه با اینكه كارگزار علی(ع) و جانشین آن حضرت در كوفه بود، می گفت: دوست ندارم یكی از دو گروه، بر دیگری پیروز شود. به او گفتند: چرا دوست نداری گفت: من دلم می خواهد بین آنها صلح برقرار شود. عقبه در میان مردم این سخنان را پخش می كرد. وقتی كه امام از صفین برگشت, سخنان عقبه را به آن حضرت رساندند. آن حضرت به عقبه گفت: از منصب خود كناره گیر. عقبه گفت: چرا؟ امام فرمود: عقل و درایت كارگزاری نداری. عقبه گفت: آن مقدار عقلی كه من دارم به من می گوید: عاقبت جنگ شر است.[۴] به این ترتیب, او عزل شد.

برای مطالعه پیرامون زندگانی ونحوه حکومت امام علی(ع) ومواجهه ایشان با مخالفان به كتاب‏های "فروغ ولایت" اثر استاد جعفر سبحانی، "تجلی امامت" از سید اصغر ناظم زاده، "امام علی" نوشته عبدالفتاح عبدالمقصود مراجعه فرمایید.

 



برچسب‌ها:
[ شنبه 17 بهمن 1394برچسب:, ] [ 9:52 ] [ امین رضارضایی ]
[ ]

هل بیت(ع) برترین الگوهای زندگی انسانهاست

 

 

انسان طبعاً در جستجوي الگوهاي کامل و جامع است و همواره مي‌خواهد يک فرد ايده‌آلي را سرمشق زندگي خود قرار داده از عمل و رفتار او پيروي کند.«لَقَدْ کَانَ  لَکُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» (احزاب/۲۱)؛ شما را به حق در (خصلت‌ها و روش) پيامبر(ص) اسوه و سرمشق نيکو و پسنديده‌اي است.

رسول خدا(ص) بهترين الگويي است که مي‌توان در تمام جنبه‌هاي زندگي از روش و رفتار و گفتارش پيروي کرد؛ زيرا او در تمام ويژگي‌هاي انساني مقتداي خوبي براي مردم است.

او به آن چه دستور مي‌داد قبل از هرکس خود به آن عمل مي‌کرد و بدين جهت مصداق کامل «کونوا دعاة الناس باعمالکم و لاتکونوا دعاتاً بالسنتکم»(۱) قرا رگرفت، يعني با کردار و رفتارتان مردم را به حق دعوت کنيد نه فقط با زبان. چنان که در اوايل بعثت مي‌فرمود: «صلّوا کما رأيتموني اصلي»(۲) همان گونه که من نماز مي‌گذارم شما نيز نماز گذاريد.

شخصيت رسول خدا(ص) يک الگوي هميشه زنده و جاويدي است که در طول تاريخ يگانه رهبر و پيشواي همه بشريت، به‌ويژه مسلمانان بوده و اکنون نيز به‌عنوان يک اسوه حسنه و سرمشق ماندگار، فراتر از محدوديت‌هاي زمان و مکان مي‌درخشد.

شخصيت او منحصر به زمان خاصي نبوده بلکه يک حقيقت هميشه زنده و جاوداني است که براي هر نسلي مطابق با واقعيات زندگي آنها تبلور پيدا مي‌کند. سيره و رفتار آن حضرت در تمام شئون زندگي اعم از فردي و اجتماعي رهگشاي راهيان حق و حقيقت است. وجود پيامبر اکرم(ص) مانند اقيانوس بي‌کراني مي‌ماند که مملؤ از خوبي‌ها و فضايل انساني است که هرکس مي‌تواند به اندازه استعداد و توان خود از آن منبع جوشان کمالات الهي توشه‌اي برگيرد.

اهل بيت پيامبر(ص) نيز مانند آن حضرت شعاع وجودي‌شان به قدري گسترده و فراگير است که در ظرف زمان و مکان نمي‌گنجد و براي همه بشر تا انقراض عالم الگوهاي نيکو هستند. آري الگوپذيري از خاندان رسول خدا(ص) به دستور خدا و پيامبر(ص) واجب است، چون راه رسيدن به کمال و سعادت ابدي منحصر به محبت و پيروي از ايشان مي‌باشد. خداي متعالي خطاب به پيامبر(ص) مي‌فرمايد: «قُل لاَأَسْأَلُکُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِنْ هُوَ إِلَّا المودّة في القربي» (شوره/۲۳)؛ بگو من هيچ پاداشي از شما درخواست نمي‌کنم جز دوست داشتن نزديکانم.

فخررازي مفسر بزرگ اهل سنت مي‌گويد: ترديدي نيست که منظور از اقرباي پيامبر(ص)، علي(ع)، فاطمه(س)، حسن(ع) و حسين(ع) هستند، چون آنها بيشترين و عميق‌ترين ارتباط را با رسول خدا(ص) داشتند و بيش از همه از برکات وجودي آن حضرت بهره‌مند بودند.(۳)روايات پيامبر اکرم(ص) نيز در باب محبت و دوستي اهل بيت(ع) در واقع مردم را به الگوگيري از ايشان دعوت مي‌کند و اين که راه رسيدن به کمالات معنوي منحصر به آن است.

بنابراين، بعد از رسول اکرم(ص) اهل بيت آن حضرت جامع‌ترين الگوهايي هستند که در تمام ابعاد زندگي اعم از اعتقادي، اخلاقي، رفتاري، اجتماعي، سياسي، اقتصادي و خانوادگي راهنما و هدايت‌گر جامعه مي‌باشند. لازم است در اينجا به برخي از جنبه‌هاي زندگي ايشان که نقش هدايت‌گري اهل بيت(ع) در آن تجلي مي‌يابد اشاره کنم:الف ـ  اعتقادي: آن چه در زندگي بشر از اهميت ويژه‌اي برخوردار است مسائل اعتقادي و باورهاي ديني و مذهبي است؛ زيرا فکر و انديشه زير بناي شخصيت فرد را تشکيل مي‌دهد و تمام اعمال و رفتار وي براساس همان باورهاي قلبي او شکل مي‌گيرد.

به عبارت ديگر رفتارهاي ظاهري انسان چيزي جز بازتابي از افکار دروني او نيست. اگر انديشه آدمي درست شکل گيرد ساير ابعاد زندگي او نيز تحت تأثير آن قرار مي‌گيرد و رفتارهايي که از وي صادر مي‌شود هماهنگ با انديشه‌هاي او خواهد بود.بسياري از نارسايي‌هاي اخلاقي و رفتاري بشر ناشي از باورهاي نادرست و ندانستن معارف ديني و مذهبي اوست.

ضعف اعتقادي و جهل و ناداني نسبت به مسائل خداشناسي و زندگي دنيا و آخرت و ارتباط بين آن دو موجب انحراف عملي مي‌شود، به همين جهت انبياي الهي به مسائل اعتقادي بيش از هرچيز اهميت مي‌دادند و در قدم اول مي‌خواستند افکار مردم را درست کنند. پيامبر اسلام(ص) در روزهاي نخست دعوت‌شان مي‌فرمود: «قولوا لا اله الا الله تفلحوا»(۴) اي مردم کلمه توحيد را به زبان بياوريد رستگار مي‌شويد.

يعني انديشه‌هاي باطل شرک و بت پرستي را از اذهان خود بيرون ساخته و انديشه توحيد و خداپرستي را جايگزين سازيد.بر اين اساس، لازم است انسان عقايدش را از يک منبع مطمئن و صحيح به دست آورد تا دچار انحراف عملي نگردد. راه درستي را که قرآن کريم معرفي نموده لزوم اطاعت از پيامبر خدا(ص) و خاندان آن حضرت، در عرصه‌هاي مختلف فکري و رفتاري است.«أَطِيعُوا اللّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْکُمْ» (نساء/۵۹).

از خدا و پيامبر(ص) و صاحبان امر پيروي کنيد.بدين ترتيب، يکي از جنبه‌هاي مهم اهل بيت(ع) مرجعيت ديني آنان است و اين که اصول صحيح دين را به مردم ارائه مي‌دهند. همه انديشمندان و صاحب نظران مسائل ديني و اعتقادي وظيفه دارند با استفاده از معارف اهل بيت(ع) ارزش‌هاي اسلامي را به جوانان عرضه نمايند.

اگر علما و نظريه پردازان به وظيفه شان عمل کنند و انديشه اسلامي برخاسته از افکار اهل بيت(ع) را به نسل جوان امروز ارائه نمايند، در تربيت آنان نقش بسزا خواهد داشت.

ب ـ اخلاقي: از آيات و روايات چنين بر مي‌آيد که مهم‌ترين هدف بعثت انبيا و انزال کتب آسماني تربيت انسان و تزکيه نفوس بوده است، چنان که قرآن کريم مي‌فرمايد: «هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَ يُزَکِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ» (جمعه/۲)؛ اوست آن خدايي که در ميان مردم درس نخوانده پيامبري از خودشان برانگيخت تا آيات او را بر آنان بخواند. تربيت مردم از نظر اخلاق و رفتار عمده وظيفه پيامبر بوده است و ايشان با استفاده از روش‌هاي مؤثر تربيتي مانند تلاوت آيات الهي، تعليم علم و دانش و بالا بردن سطح فکري آنان به هدايت همه جانبه جامعه پرداخت. خود آن حضرت نيز فرمود: «بعثت لاتمم مکارم الاخلاق»(۵) من از  طرف خداوند برانگيخته شدم تا مکارم اخلاق را تتميم و تکميل نمايم.

هرچند انبياي سلف قبل از آمدن پيامبر خاتم(ص) شالوده مکارم اخلاق را پي‌ريزي کردند و به دستور خداوند اخلاق حسنه را به مردم آموختند و هرکدام به نوبه خود به نتايجي هم رسيدند، ولي اين کار به کمال نهايي خود نرسيد، از اين رو پيامبر اسلام(ص) به‌عنوان آخرين فرستاده خدا مأموريت يافت تا مکارم اخلاق را تکميل کند و جامعه را به سوي کمالات معنوي سوق دهد. چه اين که اخلاق کريمه مايه تعالي روحي و کمال معنوي انسان است.آدمي در پرتو مکارم اخلاق از قيود خودخواهي و خودمداري رهايي يافته بر غرايز حيواني و تمايلات نفساني خويش چيره مي‌شود.

از آنجا که پيامبر اکرم(ص) خود مراتب عاليه کمالات انساني و اخلاقي را داشت، توانست در مدت بيست و سه سال دوره نبوتش از اقوام مختلف و مردم پراکنده جزيرة العرب ملت واحده بسازد. خداي متعال از اخلاق آن حضرت به نيکي ياد کرده مي‌فرمايد: «وَإِنَّکَ لَعَلَي خُلُقٍ عَظِيمٍ»­(قلم/۵)؛ تو صاحب اخلاق عظيم و برجسته‌اي هستي.

جاذبه‌هاي معنوي و اخلاقي رسول خدا(ص) عامل مهمي در پيشرفت اسلام و وحدت جامعه اسلامي بود به گونه‌اي که دشمنان سر سخت و سنک دل را تحت تأثير قرار داده و وادار به تسليم مي‌کرد.

اعلام عفو عمومي پيامبر(ص) در روز فتح مکه و جاي امن قرار دادن خانه ابوسفيان نمونه‌هايي است از رفتار کريمانه آن حضرت که بسياري از مشرکان آن ديار را مجذوب خود ساخت.(۶)اهل بيت پيغمبر(ص) نيز همانند آن حضرت از اخلاق عظيم و شايسته‌اي برخوردار بودند که رفتار و گفتار ايشان به‌عنوان چراغ هميشه روشن در جهت ترقي و پيشرفت جوامع بشري راهنماي جامعه است.

پيامبر(ص) فرمود: «انّ مثل اهل بيتي في هذه الامة کمثل نجوم السماء»(۷) همانا مثل اهلبيتم در اين امت همانند ستارگان آسمانند. همان گونه که ستارگان آسمان داراي نوراند و در تاريکي‌هاي شب زمين را روشن مي‌کنند، اهل بيت پيغمبر(ص) نيز انوار الهي و هدايتگر مردمند. رفتار اهل بيت(ع) حتي با مخالفان به قدر محبّت‌آميز و کريمانه بود که بر روح و روان فرد اثر مي‌گذاشت و او را منقلب مي‌ساخت.

برخورد امام حسن مجتبي(ع) در مدينه با مرد شامي که در اثر تبليغات حکومت شام حقد و کينه خاندان علي(ع) را در دل داشت و جسارتي نسبت به آن حضرت مرتکب شد، نشان دهنده اوج عظمت روحي و کمال اخلاقي آن حضرت است. آن مرد با مشاهده حلم و بردباري امام فوراً پشيمان شد و توبه کرد و از پيروان مخلص اهل بيت(ع) قرار گرفت.(۸)اهل بيت(ع) همه رفتارهاي خارق العاده داشتند و هرکدام تجسّم عيني تقوا، فضيلت و مکارم اخلاق اسلامي بودند.

تاريخ به خوبي نشان داده است که تأسي از اخلاق و رفتار اهل بيت(ع) تضمين کننده خير دنيا و آخرت انسان خواهد بود.ج ـ سياسي ـ اجتماعي: انسان موجودي است اجتماعي که مي‌بايست براي تأمين نيازهاي مادي و جسمي خود، بايد در اجتماع زندگي کند. زندگي اجتماعي داراي شئونات مختلف است که مهم‌ترين آنها سياست‌گذاري و امور مربوط به اداره جامعه است.

طبعاً افکار و انديشه‌هاي ناهمگوني فراوان در بستر اجتماع شکل مي‌گيرد که به زودي موجب بروز اختلاف گرايش‌ها در سطح جامعه شده و احياناً ناسازگاري‌هايي را در ميان اقشار مختلف مردم آشکار سازد. چه بسا اختلاف سليقه‌ها به پيدايش گروه‌هاي رقيب در سطح جامعه بينجامد که ممکن است در عرصه‌هاي اجتماعي برخوردهاي فيزيکي حتي جنگ و خونريزي را پديد آورد.

در چنين شرايطي نياز جامعه به يک رهبر آگاه و مدبر، بيش از هرچيز احساس مي‌شود تا ريشه‌هاي اختلاف را از بين برده و وحدت و يکدلي را جايگزين سازد.

از آن چه تاکنون درباره ويژگي‌هاي اهل بيت(ع) گفته شد به خوبي به دست مي‌آيد که بعد از رسول خدا(ص) کامل‌ترين افرادي که بتوانند جامعه را به کمال مادي و معنوي برسانند اهل بيت(ع) آن حضرت هستند و بدين جهت پيروي از ايشان ره گشاي بسياري از مشکلات فردي و اجتماعي مردم است.

چون اهل بيت(ع) از تمام نقص‌ها و عيب‌ها منزه هستند و تبعيت از سيره و رفتار ايشان مايه وحدت، عزت و سربلندي جوامع اسلامي مي‌باشد. اميرالمؤمنين علي(ع) مي‌فرمايد: «انظروا اهلبيت نبيکم فالزموا سمتهم و اتبعوا اثرهم»(۹) به خاندان پيامبرتان بنگريد و همراه آنان باشيد به هر سمتي که گام بر مي‌دارند شما هم به همان سمت گام برداريد؛ زيرا همراهي با اهل بيت(ع) سعادت و جدايي از ايشان هلاکت است. همچنين رسول خدا(ص) فرمود: «من احب أن يتمسک با العروة الوثقي فليتمسک بحب علي و اهلبيتي»؛ هرکس بخواهد به «عروة‌ الوثقي» يعني دستگيره محکم و استوار دست بزند بايد علي(ع) و اهلبيتم را دوست بدارد(۱۰) و از آنها تبعيت کنند، چه اين که آنان «حبل الله» و حلقه‌هاي وصلي هستند بين خدا و بندگانش.اهل بيت(ع) سياست گذاران واقعي هستند که با الهام واز وحي و کلام پيامبر(ص) سياست توحيدي را ترسيم مي‌کنند.

در توصيف ايشان آمده است: «قادة الامم وساسة العباد»؛ رهبران امت‌ها و سياست‌مداران بندگان خدا. معلوم است که سياست در مکتب اهل بيت(ع) با سياست در جهان امروز متفاوت است و وجه اشتراک چنداني بين آنها وجود ندارد؛ زيرا سياست در سيره اهل بيت(ع) با ارزش‌هاي ديني و فضايل اخلاقي عجين است.

به نظر ايشان سياست منهاي ديانت و اخلاق نمي‌تواند صلح و امنيت بياورد و جامعه را به سوي کمال هدايت کند. علي(ع) در سياست نامه مالک اشتر قبل از هرچيز او را به رعايت تقوا و اطاعت پروردگار دستور مي‌دهد: «امره بتقوي الله و ايثار طاعته و اتّباع ما امر به في کتابه»(۱۰) او را به ترس از خدا فرمان مي‌دهد و اين که اطاعت خدا را بر ديگر کارها مقدّم دارد و آن چه در کتاب خدا آمده از واجبات و مستحبات انجام دهد.اما سياست در جهان امروز اغلب آميخته با نيرنگ و شيطنت است که اهل بيت(ع) از اين نوع سياست مبرا هستند. بدين ترتيب، دو روش متفاوت در سياست‌گذاري و اداره جامعه وجود دارند: يکي روش توحيدي که شيوه انبيا بوده است، ديگري روش شيطاني که شيوه ظالمان و قدرت طلبان دنيا مي‌باشد. اهل بيت(ع) به‌عنوان جانشينان انبيا سياست‌گذاراني هستند که راه روشني را در گفتار و رفتار براي پيروانشان ترسيم کرده‌اند. اگر سياست مداران در امور سياسي و اجتماعي از خط و مشي اهل بيت(ع) بهره گيرند جامعه را به کمال واقعي آن رهنمون خواهند شد.

به‌ويژه دستور العمل‌هاي سياسي الهي اميرالمؤمنين(ع) به مالک اشتر در اين زمينه بسيار ره‌گشاست و مي‌تواند براي دست اندرکاران مسائل اجتماعي پشتوانه خوبي باشد.

نامه امام علي(ع) به فرماندار مصر در حقيقت به منزله يک قانون اساسي مي‌ماند که تمام زاويه‌هاي نظام اسلامي را به روشني ترسيم کرده است.(۱۱)

د ـ اقتصاديتأمين نيازهاي اقتصادي از ديگر شئون زندگي آدمي است. آيين مقدس اسلام ديني است کامل و فراگير، از اين رو به همه ابعاد زندگي انسان نظر دارد و دستورات لازم را در اين زمينه ارائه داده است.

اسلام از يک طرف با اسراف و تبذير مبارزه مي‌کند و دستور مي‌دهد که: «کلو و اشربوا ولاتسرفوا (اعراف/۳۱) بخوريد و بياشاميد اسراف نکنيد، چون اسراف کنندگان اهل دوزخ‌اند: «انّ المسرفين هم اصحاب النار» (غافر/۸۳). از طرف ديگر بخل و سخت‌گيري را هم ناروا مي‌‌داند: «و لايحسبنّ الذين يبخلون بماءاتاهم الله من فضله هو خير لهم بل هو شرّ لهم سيطوقون ما بخلوا به يوم القيامة» (آل عمران/۱۸۰).

با کساني که به آنچه خدا از فضل خود به آنان عطا کرده بخل مي‌ورزند، هرگز تصور نکنند که بخل براي آنان خوب است، بلکه براي آنان بد است و به زودي آنچه که بدان بخل ورزيده‌اند روز قيامت به گردنشان آويخته مي‌شود. بنابراين، اسراف و بخل هر دو از نظر اسلام مذمومند و نبايد خانواده‌ها به تجمل گرايي و خرج‌هاي بي‌حساب و کتاب روي آورند و همچنين از سخت‌گيري‌هاي ناروا بايد اجتناب نمايند؛ بلکه راه ميانه و اعتدال را در استفاده از امکانات مادي و منابع خدادادي برگزينند.

اسلام در بخش اقتصادي نيز همانند ساير بخش‌هاي زندگي روش اعتدال و ميانه‌روي را توصيه مي‌کند و انسان را از هرگونه افراط و تفريط برحذر مي‌دارد؛ زيرا زياده‌روي در امور اقتصادي شيوه مترفين است که مي‌خواهند زندگي دنيا را با عيش و نوش و خوش گذراني سپري کنند و نعمت‌هاي خدا را بي‌جا مصرف نمايند.

در مقابل، صاحبان مال و ثروت قارون صفت که جز ثروت اندوزي به چيزي نمي‌انديشند خود و خانواده را از نعمت‌‌هاي خدايي محروم ساخته به کارهاي ناپسندي نظير احتکار روي مي‌آورند. اهل بيت پيامبر(ص) که راه اعتدال را پيموده در عمل نيز قبل از همه خود در گفتار و رفتار از ترويج کنندگان فرهنگ قناعت و صرفه‌جويي در جامعه بودند.

امام علي(ع) مي‌فرمايد: «من قنعت نفسه اعانته علي النزاهة و العفاف»(۱۲) هرکس نفسش را قانع سازد اين کار به طهارت روحي و عفت و پاکدامني او کمک مي‌کند.

آدمي قانع در عين گرسنگي و برهنگي بي‌نياز از ديگران است.(۱۳)گذشته از گفتار، سيره و رفتار اهل بيت(ع) هم نشان دهنده دوري آنان از افراط و تفريط در مسائل اقتصادي است. زندگي پر افتخار هريک از امامان معصوم(ع) پر است از ايثار و انفاق در راه خدا و رسيدگي به يتيمان و محرومان به‌ويژه حضرت علي(ع) روزها با جديت کار مي‌کرد و هنگام غروب مزدشان را بين فقرا تقسيم مي‌نمود. گاهي در عين نياز شديد خانواده، آنچه در اختيار داشت به مستمندان مي‌داد.

به هر صورت سيره اهل بيت(ع) الگوي شايسته‌اي است در امور اقتصادي و اداره زندگي و مي‌بايد خانواده‌ها از رفتار ايشان درس بگيرند.

همان گونه که امام علي(ع) به عثمان بن حنيف فرمود: «الا و ان لکل مأموم اماماً يقتدي به و يستضيء بنور علمه الا و ان امامکم قد اکتفي من دنياه بطمريه و من طعمه بقرصيه»(۱۴) آگاه باش هر پيروي را امامي است که از او پيروي مي‌کند و از نور دانشش روشني مي‌گيرد؛ آگاه باش امام شما از دنياي خود به يک جامه فرسوده و دو قرص نان رضايت داده است.

ه‍ ـ خانوادگيکانون گرم خانواده به‌عنوان کوچک‌ترين نهاد اجتماعي، بهترين فضايي است براي پرورش افراد متعهد و با فضل و کمال. همه مکاتب و اديان جهان اعم از الهي و مادي احترام خاصي نسبت به نهاد خانواده قايلند. هرکدام از مکاتب به نوعي در تشکيل استحکام و پايداري نظام خانواده مي‌کوشد و راهکارهايي را در اين زمينه ارايه مي‌دهند.

به‌ويژه مکتب حيات بخش و انسان ساز اسلام پيش از همه در اين مورد اهتمام مي‌ورزد. دستورات اسلام در مورد ازدواج، شرايط انتخاب همسر و دوري از هرگونه افراط و تفريط در تمامي مراحل ازدواج بيانگر توجه جدي اسلام به اين امر است. رسول خدا(ص) در مورد تشويق جوانان به ازدواج مي‌فرمايد: «من تزوّج فقد احرز نصف دينه»(۱۵) هرکس ازدواج کند نصف دينش را کامل و تثبيت کرده است.

دليل اهميت دادن اسلام به تشکيل خانواده روشن است؛ زيرا مهم‌ترين هدف آيين اسلام تربيت انسان و تزکيه نفوس انسان‌هاست که فضاي خانواده  مناسب‌ترين بستر براي انجام اين کار مي‌باشد. از اين رو، نظام تربيتي اسلام از همان آغاز علقه زوجيت راهنماي‌هايي لازم را در جهت شکل‌گيري درست نهاد خانواده ارائه داده است. اين اقدام اسلام براي ايجاد زمينه مساعد تربيتي است تا فضاي تربيت ديني و قرآني در محيط خانواده هرچه بهتر فراهم گردد.

پس از تشکيل خانواده و توليد فرزند کار تربيت شروع مي‌شود و وظايفي به عهده اعضاي خانواده به خصوص سرپرست آن قرار مي‌گيرد که دستورات فراواني در اين باب در آيات و روايات وجود دارند: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکُمْ وَأَهْلِيکُمْ نَاراً» (تحريم/۶)؛ اي کساني که ايمان آورده‌ايد خود و خانواده خويش را از آتشي که هيزم آن انسان‌ها و سنگ‌هاست نگهداريد.

آيه کريمه مربوط به تربيت خانوادگي است و مسئوليتي را که رئيس خانواده عهده‌دار است بيان مي‌دارد. سرپرست خانواده دو وظيفه مهم بر عهده دارد: يکي حفظ خويشتن از آتش سوزان آخرت، ديگري حفظ زيردستان.

اين وظيفه به قدري عظيم است که وقتي آيه کريمه نازل شد، مردي از مؤمنان نشست شروع به گريه کرد و گفت: من از نگهداري نفس خودم عاجز بودم، اينک مأمور نگهدار زن و فرزندم نيز شدم.(۱۶) امام سجاد(ع) ضمن مناجات با خدا در تربيت فرزندانش طلب مدد مي‌کند: «و اعنّي علي تربيتهم و تأديبهم و برهم»(۱۷) خداوند مرا در تربيت فرزندان و ادب آموختن به آنان و نيکوسازي اخلاق و رفتار ايشان کمک کن.به راستي تربيت اولاد به‌ويژه در شرايط امروز که تهاجم فرهنگي غرب زمينه انحراف فکري و عملي جوانان را بيش از هر زمان ديگر فراهم ساخته است، کاري است بسيار دشوار و مشکل.

پخش انواع فيلم‌ها و سي‌دي‌هاي ضد اخلاقي، عکس‌هاي مبتذل و ترويج مدل‌هاي غربي در نوع لباس و چگونگي اصلاح موي سر و... همه در جهت اشاعه فرهنگ غرب و دور ساختن نسل جوان از ارزش‌هاي ديني و اسلامي است. آنچه در حفظ نونهالان جامعه از آسيب‌هاي اجتماعي مؤثر است مراقبت خانوادگي است. اگر پدر و مادر به وظايف خود عمل کنند مي‌توانند فرزندان‌شان را در برابر عوامل آفت زاي فرهنگي و اجتماعي بيمه نمايند.

اين کار را مي‌توان با روش تقويت افکار و انديشه‌هاي اسلامي در محيط خانوادگي انجام داد، چون والدين قبل از هرچيز خود بايد تربيت شده باشند تا بتوانند افکار و انديشه‌هاي فرزندان را به درستي سامان دهند، و گرنه به طور ناخودآگاه به آفت‌هاي اخلاقي دامن خواهند زد. تقويت انديشه ديني در خانواده‌ها فقط با آموختن معارف اهل بيت(ع) و آشنايي کامل با سيره ايشان امکان پذير است.

منابع:  بحار، ج ۵، ص ۱۹۸/ بحار، ج ۸۵، ص ۱۷۹/ امام فخررازي، محمد، تفسير کبير، بيروت، دارالکتب العلمي، ۱۴۱۱ه‍.ق، ج ۲۷، ص ۱۴۲/ بحار الانوار، محمد باقر مجلسي. شبّر، عبدالله، الاخلاق، ترجمه محمد رضا جباران، انتشارات هجرت، ۱۳۸۱، ص ۳۴// ر.ک. تفسير نمونه، ج ۲۴، ص ۳۷۷/ بحار، ج ۲۳، ص ۴۴/ عماد زاده، عمادالدين حسن، زندگاني امام حسن مجتبي(ع)، انتشارات اسوه، ۱۳۷۱، صص۴۲۱-۴۲۰// نهج البلاغه، خطبه ۹۷۰/ نهج البلاغه، نامه ۵۳/ ر.ک. احساني، محمد، فصلنامه کوثر، شماره دهم، مقاله معيار و شرايط انتخاب کارگزاران در سيرة سياسي امام علي(ع)، صص۱۰۷-۱۲۹/ ري شهري، محمد، ميزان الحکمه، قم، دارالحديث، ۱۳۷۵، ج ۳، ص ۲۶۳۶، ح ۱۷۱۳۷/ همان. نهج البلاغه، نامه ۴۵/ کليني، محمد کافي، تهران، دارالکتب الاسلاميه، ۱۳۵۰، ج۵، ص ۳۲۹/ ترجمه تفسير الميزان، ۹/۵۷۲/ فيض الاسلام، ترجمه و شرح: صحيفه سجاديه، بي‌جا، ۱۳۷۵ق، ص ۱۷۰، دعاي ۲۵/

گردآورنده: حجت‌الاسلام شهرام سلحشور مسئول تشکل هاي ديني اداره تبليغات اسلامي شهرستان بندرخمير



برچسب‌ها:
[ شنبه 17 بهمن 1394برچسب:, ] [ 9:44 ] [ امین رضارضایی ]
[ ]

دانلود رایگان 110 جلد کتاب شریف بحار الأنوار علّامه مجلسی (ره)

 تمام ۱۱۰ جلد کتاب شریف بحار الانوار (موبایل – کامپیوتر ) کتاب بحار الأنوار الجامعة لدُرر اخبار الائمة الاطهار نوشته علامه مجلسی است. این کتاب را می توان بزرگترین و وسیع ترین کتاب حدیثی شیعه دانست که بیشتر احادیث غیر فقهی را در آن توسط علامه مجلسی گرد آوری شده است. این کتاب در چاپ قدیم ۲۵ جلد رحلی بزرگ بود که در چاپ جدید به ۱۱۰ جلد رسید که سه جلد آن فهرست است. تمام این کتاب برای موبایل آماده شده است.

****** اگر برنامه BOK Reader برای PC ندارید، دانلود نکنید ... *******

دانلود برای موبایل حجم فایل ۲۵ MB

 لینک دانلود بحار الانوار برای رایانه  ۱۷٫۵۲MB

 دانلود راهنمای نرم افزار



tohidresaneh.blog.irمنبع:

همه دوستان می توانند کپی کنند



برچسب‌ها:
[ سه شنبه 13 بهمن 1394برچسب:, ] [ 10:27 ] [ امین رضارضایی ]
[ ]

نام کتاب دانلود رایگان کتاب ترجمه و متن کامل اصول کافی (4 جلد کامل)

  شاخه: مذهبی    تعداد بازدید: 134669

 زبان: فارسی  نویسنده: ثقه الاسلام کلینی
 نوع فایل: exe
 تعداد صفحات: -  ناشر: www.txt.ir
 حجم کتاب: 4.94 مگابایت
توضیحات

شیخ ابو جعفر محمّد بن یعقوب بن اسحق رازی معروف به کُلِـینی، شیخ کلینی، «ثقه‌الاسلام کلینی» ، دانشمند و فقیه و محدث شیعه در نیمه اول قرن ۴ (قمری) می زیست.
 کتاب الکافی یکی از کتب اربعه از مهم‏ترین و معتبرترین کتب حدیثی شیعه اثر ثقة الاسلام کلینی است . وی در مدت ۲۰ سال این کتاب را گردآوری کرده‌است. موضوع این کتاب حدیث می باشد که در شامل سه بخش است:

* اصول ، شامل روایات اعتقادی
* فروع ، حاوی روایات فقهی
* روضه ، شامل احادیث متفرقه

کلینی در اصول کافی، در هشت عنوان (فصل) به تبیین اصول اعتقادی شیعه و برخی مطالب دیگر که با مسائل اعتقادی ارتباط دارد، پرداخته‌است. شما می توانید ۴ جلد این کتاب ارزشمند را به همراه متن کامل و ترجمه دانلود نمایید.

عناوین این کتاب عبارتند از:

* العقل و الجهل
* فضل العلم
* التوحید
* الحجة
* الایمان و الکفر
* الدعاء
* فضل القرآن
* العشرة



همه می توانید  کپی کنید
منبع:http://www.irpdf.com/


برچسب‌ها:
[ سه شنبه 13 بهمن 1394برچسب:, ] [ 10:23 ] [ امین رضارضایی ]
[ ]

نرم افزار زندگینامه پیامبر (ص) و اهل بیت (علیهم السلام) برای اندروید

 دانلود رایگان نرم افزار زندگینامه پیامبر (ص) و اهل بیت (علیهم السلام) برای اندروید

در این اپلیکیشن، به زندگی همه امامان و حضرت محمد اشاره شده است

نرم افزار زندگی نامه پیامبر و اهل بیت برای اندروید

اين نرم افزار مذهبی، شامل زندگی پيامبر (ص) و اهل بيت ايشان (عليهم السلام) است که در اين مجموعه در حد توان کوشيده شما را با زندگانی آن بزرگان آشنا سازد. شما با استفاده از این دایرة المعارف، از زندگینامه حضرت علی (ع) تا حضرت مهدی موعود (عج) آشنا خواهید شد.
 
دانلود
حجم: 1.6 مگابایت
قابل اجرا در اندروید 2 به بالا

مطالب پیشنهادی:


لینک های مفید:

» آموزش سوئیچ و تغییر زبان فیلم های دو زبانه

» راهنمای دانلود از UploadBoy و 4UPLD و TrainBit

» دانلود نرم افزار پخش ویدئوهای کم حجم x265 HEVC

» آموزش رفع ارور و تعمیر فایل های RAR هنگام اکسترکت کردن



دانلود

 
http://www.doostiha.ir/منبع: 


برچسب‌ها:
[ سه شنبه 13 بهمن 1394برچسب:, ] [ 10:21 ] [ امین رضارضایی ]
[ ]

زندگينامه امام زمان، حضرت مهدي (ع)

 نام: محمد بن الحسن

كنيه: ابوالقاسم
امام زمان حضرت مهدی (عج) هم نام و هم كنيه حضرت پيامبر اكرم(ص) است. در روايات آمده است كه شايسته نيست آن حضرت را با نام و كنيه، اسم ببرند تا آن گاه كه خداوند به ظهورش زمين را مزيّن و دولتش را ظاهر گرداند.
 

القاب امام زمان حضرت مهدی (عج):

مهدى، خاتم، منتظر، حجت، صاحب الامر، صاحب الزمان، قائم و خلف صالح.
شيعيان در دوران غيبت صغرى ايشان را «ناحيه مقدسه» لقب داده بودند. در برخى منابع بيش از 180 لقب براى امام زمان(ع) بيان شده است.

ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج):

وی یگانه فرزند امام عسکری علیه السلام یازدهمین امام شیعیان است. امام زمان حضرت مهدی (عج) در سحرگاه نیمه شعبان 255 ق در سامرّا چشم به جهان گشود و پس از پنج سال زندگی تحت سرپرستی پدر، و مادر بزرگوارشان نرجس خاتون، در سال 260 ق به دنبال شهادت حضرت عسکری علیه السلام ـ همچون حضرت عیسی علیه السلام و حضرت یحیی علیه السلام که در سنین کودکی عهده دار نبوّت شده بودند ـ در پنج سالگی منصب امامت شیعیان را عهده دار شدند. آن بزرگوار پس از سپری شدن دوران غیبت با تشکیل حکومت عدل جهانی احکام الهی را در سرتاسر زمین حاکمیت خواهد بخشید.

آخرین امام شیعیان در پانزدهم ماه شعبان 255 ق، علی رغم مراقبت های ویژه مأموران حکومت عباسی، در خانه امام عسکری علیه السلام چشم به جهان گشودند. تولد مخفیانه آن حضرت بی شباهت به تولد حضرت موسی علیه السلام و حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام نیست. همان گونه که این دو پیامبر بزرگ الهی تحت شدیدترین تدابیر امنیتی فرعونیان و نمرودیان به اراده خداوند و به سلامت در کنار کاخ فرعون و نمرود متولّد شدند، حضرت مهدی(عج) نیز در حالی که جاسوسان و مأموران خلیفه عباسی تمام وقایع خانه امام یازدهم علیه السلام را زیر نظر داشتند، در کمال امنیت و بدون آن که دشمنان بویی ببرند، در سحرگاه روز جمعه نیمه شعبان قدم به جهان هستی گذاشتند.
 

سیمای امام زمان حضرت مهدی (عج)

پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار علیهم السلام هر کدام در سخنان خود به اوصاف امام مهدی(عج) اشاره کرده اند. حضرت امام رضا علیه السلام در توصیف ویژگی های چهره و سجایای اخلاقی و ویژگی های برجسته آن حضرت می فرمایند: «قائم آل محمد(عج) هاله هایی از نور چهره زیبای او را احاطه کرده است رفتار معتدل و چهره شادابی دارد. از نظر ویژگی های جسمی شبیه ترین فرد به رسول خدا(ص) است. نشانه خاصّ او آن است که گرچه عمر بسیار طولانی دارد، ولی از سیمای جوانی برخوردار است؛ تا آن جا که هر بیننده ای او را چهل ساله یا کمتر تصور می کند. از دیگر نشانه های او آن است که تا زمان مرگ با وجود گذشت زمان بسیار طولانی هرگز نشان پیری در چهره او دیده نخواهد شد».
 
حجت خدا
روزی عثمان بن سعید بن عمری به همراه حدود چهل نفر از بزرگان شیعه به حضور امام عسکری علیه السلام رسیدند تا درباره جانشین آن حضرت سؤال کنند و در آینده از ایجاد اختلاف در مسئله امامت جلوگیری کنند. راوی می گوید: وقتی عثمان بن سعید به حضرت عسکری علیه السلام گفت: آمده ایم تا درباره مطلب مهمی که شما به آن آگاه ترید از شما سؤال کنیم، حضرت عسکری علیه السلام فرمودند: بنشین عثمان. پس از ساعتی امام علیه السلام فرمودند: آیا می خواهید بگویم به چه منظوری آمده اید؟ همه گفتند: ای فرزند رسول خدا، بفرمایید. آنگاه حضرت فرمودند: آمده اید تا درباره حجت خدا و امام پس از من بپرسید. همه گفتند: آری. در این لحظه ناگهان پسری که چهره درخشانی چون ماه داشت و از هر حیث به امام عسکری علیه السلام شبیه بود وارد شد. حضرت فرمودند: بعد از من پیشوای شما و جانشینم این فرزند من است. مواظب باشید پس از من در دین دچار آشفتگی نشوید...

دوران زندگی امام زمان حضرت مهدی (عج)

دوران زندگی امام زمان حضرت مهدی (عج) به چهار دوره تقسیم می شود:
 

1) از تولد تا غیبت امام زمان حضرت مهدی (عج):

امام زمان حضرت مهدی (عج) پس از تولد حدود پنج سال تحت سرپرستی پدر بزرگوارشان امام عسکری علیه السلام به صورت نیمه مخفی زندگی کردند. یکی از کارهای بسیار مهمی که حضرت امام حسن عسکری علیه السلام در این دوره انجام دادند این بود که امام زمان حضرت مهدی (عج) را به بزرگان شیعه معرفی کردند تا در آینده در مسئله امامت دچار اختلاف نشوند.

2) غیبت صغری امام زمان حضرت مهدی (عج):

پس از شهادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام در سال 260 ق دوره غیبت صغری آغاز شد و تا سال 329 ق ادامه پیدا کرد. در این دوره امام زمان حضرت مهدی (عج) از طریق چهار نائب به ادامه امور مردم می پرداختند.

3) دوره غیبت کبری امام زمان حضرت مهدی (عج):

این دوران از سال 329 ق شروع شد و تا زمانی که خداوند مصلحت بدانند ادامه خواهد داشت در این دوره پاسخ به پرسش ها و احکام مردم بر عهده نایبان عام آن حضرت است و حضرت نایب خاصی برای این دوره معرفی نکرده اند.

4) دوره حکومت امام زمان حضرت مهدی (عج):

پس از ظهور، امام زمان حضرت مهدی (عج) بر اساس احکام اسلام حکومت واحد جهانی تشکیل خواهند داد که در سایه آن سرتاسر عالم پر از عدل و داد خواهد شد.

 

صورت و سيرت امام زمان حضرت مهدی (عج)

چهره و شمايل حضرت مهدي ( ع ) را راويان حديث شيعي و سني چنين نوشته اند چهره اش گندمگون ، ابرواني هلالي و كشيده ، چشمانش سياه و درشت و جذاب ، شانه اش پهن ، دندانهايش براق و گشاد ، بيني اش كشيده و زيبا، پيشاني اش بلند و تابنده . استخوان بندي اش استوار و صخره سان ، دستان و انگشتهايش درشت .گونه هايش كم گوشت و اندكي متمايل به زردي  - كه از بيداري شب عارض شده -بر گونه راستش خالي مشكين . عضلاتش پيچيده و محكم ، موي سرش بر لاله گوش ريخته ، اندامش متناسب و زيبا ، هياتش خوش منظر و رباينده ، رخساره اش در هاله اي از شرم بزرگوارانه و شكوهمند غرق . قيافه اش از حشمت و شكوه رهبري سرشار .نگاهش دگرگون كننده ، خروشش درياسان ، و فريادش همه گير " .حضرت مهدي صاحب علم و حكمت بسيار است و دارنده ذخاير پيامبران است . وي   نهمين امام است از نسل امام حسين ( ع ) اكنون از نظرها غايب است . ولي مطلق و خاتم اولياء و وصي اوصياء و قائد جهاني و انقلابي  اكبر است . چون ظاهر شود ، به كعبه تكيه كند ، و پرچم پيامبر ( ص ) را در دست گيرد و دين خدا را زنده و احكام خدا را در سراسر گيتي جاري كند . و جهان را پر از عدل و داد و مهرباني كند .حضرت مهدي ( ع ) در برابر خداوند و جلال خداوند فروتن است . خدا و عظمت خدا در وجود او متجلي است و همه هستي او را فراگرفته است . مهدي ( ع ) عادل است و خجسته و پاكيزه . ذره اي از حق را فرو نگذارد . خداوند دين اسلام را به دست او عزيز گرداند . در حكومت او ، به احدي ناراحتي نرسد مگر آنجا كه حد خدايي جاري گردد .مهدي ( ع ) حق هر حقداري را بگيرد و به او بدهد . حتي  اگر حق كسي زير دندان ديگري   باشد ، از زير دندان انسان بسيار متجاوز و غاصب بيرون كشد و به صاحب حق باز گرداند . به هنگام حكومت مهدي ( ع ) حكومت جباران و مستكبران ، و نفوذ سياسي   منافقان و خائنان ، نابود گردد . شهر مكه - قبله مسلمين - مركز حكومت انقلابي مهدي   شود . نخستين افراد قيام او ، در آن شهر گرد آيند و در آنجا به او بپيوندند ...برخي به او بگروند ، با ديگران جنگ كند ، و هيچ صاحب قدرتي و صاحب مرامي   ، باقي   نماند و ديگر هيچ سياستي و حكومتي ، جز حكومت حقه و سياست عادله قرآني   ، در جهان جريان نيابد . آري ، چون مهدي ( ع ) قيام كند زميني  نماند ، مگر آنكه در آنجا گلبانگ محمدي : اشهد ان لا اله الا الله ، و اشهد ان محمدا رسول الله ، بلند گردد .در زمان حكومت مهدي ( ع ) به همه مردم ، حكمت و علم بياموزند ، تا آنجا كه زنان در خانه ها با كتاب خدا و سنت پيامبر ( ص ) قضاوت كنند . در آن روزگار ، قدرت عقلي توده ها تمركز يابد . مهدي ( ع ) با تاييد الهي   ، خردهاي مردمان را به كمال رساند و فرزانگي  در همگان پديد آورد ... .مهدي ( ع ) فرياد رسي است كه خداوند او را بفرستد تا به فرياد مردم عالم برسد .در روزگار او همگان به رفاه و آسايش و وفور نعمتي  بيمانند دست يابند . حتي   چهارپايان فراوان گردند و با ديگر جانوران ، خوش و آسوده باشند . زمين گياهان بسيار روياند آب نهرها فراوان شود ، گنجها و دفينه هاي  زمين و ديگر معادن استخراج گردد . در زمان مهدي ( ع ) آتش فتنه ها و آشوبها بيفسرد ، رسم ستم و شبيخون و غارتگري برافتد و جنگها از ميان برود .در جهان جاي ويراني نماند ، مگر آنكه مهدي ( ع ) آنجا را آباد سازد .در قضاوتها و احكام مهدي ( ع ) و در حكومت وي ، سر سوزني  ظلم و بيداد بر كسي نرود و رنجي بر دلي ننشيند .مهدي ، عدالت را ، همچنان كه سرما و گرما وارد خانه ها شود ، وارد خانه هاي مردمان كند و دادگري او همه جا را بگيرد .

اصحاب و ياران امام زمان حضرت مهدی (عج):

اگر امکان دارد آن را به فارسی ایمیل کنید 

1. عثمان بن سعيد عمروى (متوفاى سال 265 ق.).

2. محمد بن عثمان عمروى (متوفاى سال 304ق.).

3. حسين بن روح نوبختى (متوفاى سال 326ق.).

4. على بن محمد سمرى (متوفاى سال 329ق.).

اين چهار تن نماينده بلافصل امام زمان حضرت مهدی (عج) بودند كه در ايام غيبت صغرى، پس از شهادت امام حسن عسكرى(ع)، از سال 260 تا 329، به مدت 70 سال به ترتيب، واسطه ميان امام زمان حضرت مهدی (عج) وشيعيان ايشان بودند. اين چهار نفر به «نوّاب اربعه» مشهورند. ولى در هنگام خروج آن حضرت، 313 نفر از يارانش به او پيوسته و نخستين هسته لشكريان امام زمان حضرت مهدی (عج) را تشكيل مى‏دهند. علاوه بر آنان، هزاران نفر در ايام غيبت آن حضرت به اين مقام ارجمند نايل شده‏اند كه بر ديگران پنهان مانده است و پنهان خواهد ماند. همچنين افراد بسيارى در ايام غيبت به محضرش شرفياب گشته و از عناياتش بهره‏مند شده‏اند كه در اين جا به نام برخى از آنان اشاره مى ‏گردد:

1. اسماعيل بن حسن هرقلى.
2. سيد محمد بن عباس جبل عاملى.
3. سيد عطوه علوى حسنى.
4. اميراسحاق استرآبادى.
5. ابوالحسين بن ابى بغل.
6. شريف عمر بن حمزه.
7. ابوراجح حمامى.
8. شيخ حر عاملى.
9. مقدس اردبيلى.
10. محمد تقى مجلسى.
11. ميرزا محمد استرآبادى.
12. علامه بحر العلوم.
13. شيخ حسين آل رحيم.
14. ابوالقاسم بن ابى جليس.
15. ابو عبداللَّه كندى.
16. ابو عبداللَّه جنيدى.
17. محمد بن محمد كلينى.
18. محمد بن ابراهيم بن مهزيار.
19. محمد بن اسحاق قمى.
20. محمد بن شاذان نيشابورى.


زمامداران معاصر امام زمان حضرت مهدی (عج) :

امام زمان حضرت مهدی (عج) از زمان تولد (سال 255 هجرى) تا زمان ظهور و تشكيل حكومت جهانى، با تمام حاكمان و زمامداران كشورهاى اسلامى و غير اسلامى، معاصر بوده و خواهد بود؛ اما خلفاى عباسى كه در ايام غيبت صغراى آن حضرت بر مسلمانان حكومت راندند، عبارتند از:

1. مهتدى عباسى (255 - 256ق.).

2. معتمد عباسى (256 - 279ق.).

3. معتضد عباسى (279 - 289ق.).

4. مكتفى عباسى (289 - 295ق.).

5. مقتدر عباسى (295 - 320ق.).

6. قاهر عباسى (320 - 322ق.).

7. راضى عباسى (322 - 329ق.).

8. متقى عباسى (329 - 333ق.).

هنگامى كه امام زمان حضرت مهدی (عج) ظهور كند و قيام آزادى بخش وى فراگير شود، برخى از سلاطين و حاكمان كشورها در برابر او تواضع نموده و سر تسليم فرود مى‏آورند و برخى ديگر با آن حضرت، به مقابله و منازعه بر مى‏خيزند و پس از درگيرى، متحمل شكست و اضمحلال خواهند شد و حكومت آن حضرت، از شرق تا غرب كره زمين را فرا خواهد گرفت. در اين باره، روايات فراوانى از معصومين(ع)نقل شده است كه براى نمونه، حديثى را از امام محمد باقر(ع) بيان مى‏كنيم:

عَن أبي جعفر(ع) قال: القائِمُ مِنّا مَنصُورٌ بالرُّعبِ، مُؤيّدٌ بالنَّصر، تُطوى‏ له الأرضُ وَتظهَرُ لَهُ الكنوزُ ويبلغُ سُلطانه المشرقَ والمغرِبَ ويُظِهرُ اللَّهُ دينهُ على الدّينِ كُلّه ولو كَرِهَ المُشركون فلا يَبقى‏ على وجهِ الأرضِ خرابٌ إلّا عمّر وينزلُ روحُ‏اللَّهِ عيسى بن مريم فيُصلّي خلفه.(1)

قيام كننده از ما منصور به رعب و مؤيّد به نصر است. زمين از براى او در نورديده شود و گنج‏هاى پنهان را براى او آشكار كند. سلطنت و حكومت او شرق و غرب را فرا خواهد گرفت و خداوند منان، به دست او دين خود را بر همه دين‏ها غالب گرداند، اگر چه مشركان را خوش نيايد. در روى زمين هيچ خرابى باقى نماند، مگر اين كه آبادش كند و روح اللَّه، عيسى بن مريم از آسمان نازل شده و بر او اقتدا كند و پشت سرش نماز بخواند.

 همه میتوانند کپی کنند



برچسب‌ها:
[ شنبه 10 بهمن 1394برچسب:, ] [ 9:43 ] [ امین رضارضایی ]
[ ]
صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد